*حجه الاسلام محمدعلی محسن زاده وقتی به عاشورا مینگریم آن را ترکیبی از حماسه و احساس میبینیم و این دو تفکیک ناپذیرند. اینک سخن در این است که کدامیک از این دو اصل است حماسه یا احساسی ؟ هر پاسخی به این پرسش و التزام به آن در تعیین سمت و سو و جهت گیری زندگیمان تأثیر دارد. اینکه زاویه دید ما به عاشورا چیست؟ یعنی اینکه عاشورا را چگونه ببینیم تا زندگیمان را بر اساس آن سامان دهیم؟ چنین مینماید که دو نگاه میتوان به عاشورا داشت: نگاه سیاسی و نگاه عاطفی، با هر یک از این دو نگاه عاشورایی متفاوت از دیگری پدید می آید. در نگاه سیاسی بُعد حماسی عاشورا برجسته تر می شود و در نگاه عاطفی بُعد احساسی و عاطفی آن. بر این اساس سلوک و راه و روش ما نیز متفاوت میشود.
اگر به حماسه عاشورا نگریسته شود و آن اصل قرار گیرد، نتیجه اش آن میشود که هیچگاه تن به ذلت و زور ندهیم و در برابر یزیدیان بایستیم و آزادگی پیشه کنیم و خلاصه ، مبارزه ، حریت و عزت و ستم ستیزی و شهامت فرقی نمیکند که با پیروزی همراه شود یا با شهادت ، اما اگر احساسی و عاطفی به عاشورا نگریسته شود و آن اصل قرار گیرد، حاصلش این میشود که یکسره مصیبت زده ، مرثیه سرا و روضهخوان باشیم و نتیجه آن میشود : اشک و عَلَم ، زنجیر و قمه ، هیات و طبل. بُعد حماسی، گردان های عاشورا و الزهرا میسازد. بُعد حماسی حزب الله تربیت میکند و بُعد احساسی حمل آهنهای سرد و بی روح، طبلها و سنجها ، تصویرهای غیر واقعی از اهل بیت عصمت و طهارت را دارد. در بعد حماسی انسان میشود حبیب بن مظاهر ، علی اکبر و قاسم بن الحسن. در بعد احساسی میشود سگ درگاه و چون به عتبات عالیات میرود قلاده به گردن میزند و جلو دشمن وهن به مذهب را فراهم میآورد و گربه سر سفره و می گوید اگر از در ، درم کنی ز پنجره باز آیم. آن یکی میشود مدافع امنیت و این یکی گاهی میشود مُخل امنیت که برای جلوگیری از اخلال در نظم عمومی باید دست به دامان نیروی انتظامی شد. بر این اساس شک نداریم که آنچه در عاشورا اصل است حماسه است نه احساس و عاطفه تنها. البته از احساس پاک و عواطف سرشار از انسانیت که به تقویت روح حماسی میانجامد، نباید غافل بود. قیام عاشورا با حماسه حسینیان آغاز شده و با فاجعه آفرینی یزیدیان به پایان رسیده است. پس عنصر احساسی در آن عارضی است و معلول جنایت دشمن و خود این جنایت نیز در دید کوتاه بین ما به اشک و آه ختم میشود ولی در دید شیر زن کربلا زیبایی است که فرمود:« و ما رأیت اِلّا جمیلاً» امام حسین علیه اسلام و یارانش که برترین بندگان خدا بودند، کشته نشدند تا ابد امتی را فقط مصیبت زده و عزادار کرده باشند و بس ، بلکه آنان جان دادند تا آزادی و حریت جامعه اسلامی و شیعی را جان دهند و امت اسلام را درس آزادگی و عزت و ستم ستیزی. او جان داد تا روزگار ما که امت جدش میباشیم سامانی در خور پیروان حسین (ع) یابد و لذا فرمود :« اِنما خَرجتُ لطلب الاصلاح فی اُمه جدی» و خداست تا او را الگوی زندگی خویش سازیم که او الگوی عزت طلبی ، اقتدار گرایی و اخلاص و مناجات و دعاست نه حرکت های میان تهی که امروز در جامعه ما توسط بعضی رواج یافته و با خرافات و بدعت ها همراه شده است. در نگاه عاطفی به عاشورا ، به مصائب وارده بر امام حسین و یارانش نگریسته میشود و بر آن گریسته میشود، اگر بخواهیم مصداق عینی اینان را بیان کنیم ، همان کسانی که در دفاع مقدس سیاه میپوشیدند، در مساجد و تکایا بر سر و سینه میزدند و یزیدیان را لعن و نفرین میکردند ولی حتی یک بار نامشان در لیست اعزام به جبهه قرار نگرفت. به رزمندگان میگفتند شما بروید ما برای شما دعا میکنیم !! اما در نگاه سیاسی و حماسی ، به سیاست و مبارزه و حماسه آن حضرت نظر میشود و برای رسیدن به اهداف که تعالی اسلام و مذهب میباشد، مصیبت و عزاداری را نیز در خدمت میگیرد. واژههای قیام ، شهادت ، عملیات استشهادی و... از مجاهدت امام حسین (ع) گرفته شده و پیروی میشود و اینکه آن حضرت مجاهد بود و اهل اقدام و انقلاب آفرین و انقلاب اسلامی ایران نتیجه همین نگاه به عاشوراست ، زیرا این واژههای قیام حسین و شهادت آن حضرت است که حرکت برانگیز است و البته اشک و آهی که از شور بگذرد و به شعور برسد از ابزار این قیام و جهاد و شهادت است و امت اسلامی با الگو گیری از حماسه حسینی حماسهها میآفریند و کاخ ستمکاران را با سلاح شهادت ویران میسازد. این همان سلاحی است که 37 کشور پشتیبانی کننده در جنگ علیه ایران و حامیان صدام پلید را به اقرار شکست وا میدارد و این همان سلاحی است حزب الله لبنان را در جنگ 33 روزه بر غده سرطانی حاضر در فلسطین اشغالی پیروزی میبخشد و این همان سلاحی است که غزه را مقاوم در برابر دشمن دون نگاه میدارد. سخن آخر اینکه امام حسین (ع) بیشتر حماسه دار میخواهد تا عزادار ولی آشکار است که برای بعضی عزاداری آسانتر از حماسهداری است. نشستن و بر حسین (ع) گریستن آسانتر است از برخاستن و با یزیدیان جنگیدن ، عزاداری اشک میطلبد ولی حماسه خون. بیایید حسینی باشیم. حسینی فکر کنیم. حسینی زندگی کنیم. حسینی مدیریت کنیم. حسینی با مردم رفتار کنیم و حسینی با دشمنان عمل نماییم. |