ادبیات احمدی نژادی !

 

 *یاسر مرادی

این روزها علی رغم سرمای قابل ملاحظه هوا در کشور بر سرعت سفرهای استانی هیات دولت اضافه شده و رییس جمهوری هم طبق روال سفرهای قبل به ایراد سخنرانی در سفرهای اخیر پرداخته که البته چند سخنرانی ایشان واکنش های متفاوتی را به دنبال داشته است.


ایشان در سخنرانی خود در جمع مردم زنجان در تاریخ 29 آبان ماه تصریح کرد؛ «اگر بدخواهان به حقوق ملت ایران تجاوز کنند، این ملت با چاقوی زنجان دست و پای آنهارا قطع می کند.»
رییس جمهوری همچنین صبح چهارم آذر در خوزستان گفت:
«وقتی کشورهای غربی شاهد پیشرفت ایران بودند، هر روز یک قطعنامه تهیه و در شورای امنیت علیه ما صادر می کنند. من امروز به آنها می گویم آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه دان شما پاره شود.»
به کار بردن این دو جمله توسط ایشان باعث شده برخی از رسانه ها و کارشناسان در این خصوص، این مساله را مطرح نمایند که این نوع ادبیات در شأن رییس جمهوری نیست و ایشان به عنوان مقام رسمی کشور باید بیشتر در سخنان خود تدقیق نمایند.
جدا از این که در بسیاری از موارد در نقل قول از ایشان اشتباهات فاحشی رخ می دهد و به قول خبرنگاران حوزه ریاست جمهوری، نوشتن اخبار ایشان، آشنایی با ادبیات آقای احمدی نژاد را می طلبد، تذکر چند نکته در این باب ضروری به نظر می رسد:

1- همانطور که اشاره شد بعضاً انحرافات فاحشی در نقل سخنان آقای احمدی نژاد صورت می گیرد مثلا یکی از خبرگزاری های کشور جملات ایشان در زنجان را چنین منعکس کرده بود که «دست و پای مخالفان دولت را با چاقوی زنجان می برم.»
همین نقل قول باعث شد بسیاری از روزنامه ها هم همین جمله را تیتر کرده و بر مبنای آن تحلیل هایی را ارائه کنند که در نوع خود جالب بود.
2- افرادی که با مقوله خبر به خوبی آشنایی دارند می دانند که معمولاً در خبر مکتوب جملات با همان ساختار گویش شفاهی نقل نمی شود و اصولاً هر جمله را هم نباید در خبری رسمی ذکر کرد. لذا در خبری که توسط اکثر خبرگزاری های معتبر و رسمی کشور در خصوص سخنان آقای احمدی نژاد منتشر شد عبارت «قطعنامه دانتان پاره شود» را نمی بینید ولی برخی دیگر که گویا از ادبیات خودمانی رییس جمهوری با مردم خوشنود به نظر نمی رسند، دائم در صدد تیتر کردن چنین جملاتی از رییس جمهور هستند. در حالی که مخاطب تصویری این جملات به خوبی می تواند در فضای سخنرانی قرار گرفته و جملات را درک کند اما مخاطب مکتوب در این امر با مشکل مواجه می شود. در چنین مواردی اصول حرفه ای اقتضا می کند که متن خبر با جملات رسمی انتشار یابد.
3- حال فارغ از مسائل فوق، این نکته جالب توجه است که دکتر احمدی نژاد در نوع سخن گفتن با مردم ساختار شکنی کرد. امری که توسط روسای جمهوری قبل به حسب رسم و عادت گذشته کمتر مشاهده می شد. ایشان در سخنرانی های خود در جمع توده های مردم به ویژه در سفرهای استانی به دور از تکلف های موجود و ادبیات رسمی سخن می گوید و سعی می کند با توجه به نوع مخاطبان با آنها همزبان شده و دقیقاً به زبان آنان سخن بگوید.
این ابتکار رییس جمهوری شدیداً مورد استقبال مردم به ویژه توده ها قرار گرفته و مردم در سخنرانی های آقای احمدی نژاد کمتر احساس خستگی می کنند.
نکته حائز اهمیت آن است که نوع سخنان به دو عامل بر می گردد: اول نوع مخاطبان و دوم شخصیت سخنران. همانطور که بیان شد رییس جمهوری در تمامی سخنرانی های خود چنین سخن نمی گوید و تنها در جمع توده های مردم به زبان آنان سخن می راند و در جمع های بین المللی و رسمی و یا حتی آکادمیک کاملاً به زبان رسمی سخنرانی می کند و لذا شبهه در نظر نگرفتن شان این جایگاه کاملا مردود و باطل است.
عامل دوم شخصیت خود خطیب و سخنران است که آقای رییس جمهوری خود برخاسته از میان توده های مردم است و خود را جزئی از مردم می داند. لذا سخن گفتن متکلفانه آن هم در جمع افرادی که وی خود را خادم آنها می داند باید عجیب به نظر برسد نه صحبت کردن فعلی آقای احمدی نژاد. «به قول معروف هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد». لذا اگر کسی از سخنان با ادبیات بی تکلف رییس جمهوری در جمعی بین المللی یا رسمی خبری دارد بسم الله.
البته به نظر می رسد جریان مخالف با نوع گفتار رییس جمهوری بیش از آن که با ادبیات ایشان مشکل داشته باشند با تفکر و دیدگاه و به عبارت بهتر دیپلماسی آقای احمدی نژاد مشکل دارند. برای آنها سخت است که رییس جمهور، مهمترین مسایل کشور را به راحتی با مردم در میان گذشته و با صراحت لهجه غرب و آمریکا را به باد انتقاد بگیرد.
4- احمدی نژاد خود را شاگرد کوچک و مرید حضرت امام (ره) و تنها یکی از پرورش یافتگان مکتب ایشان می داند اما این روزها نوع سخن گفتن بی تکلف وی و طرح بلاواسطه مسایل مهم کشور با مردم، افکار عمومی را به یاد سخنان حضرت امام (ره) می اندازد، آن زمان که در جمع توده های مردم و بسجیان و رزمندگان از حسینیه کاهگلی خود در جماران قدرت های غربی را به سخره می گرفت.
5-شاید یکی از دلایلی که برخی افراد از احمدی نژاد و ادبیات بی تکلف آن خرده می گیرند مقایسه ادبیات وی با ادبیات روسای جمهوری قبل بویژه ادبیات سید محمد خاتمی است که در این زمینه در گذشته مطالبی را در باب رابطه این دو رییس جمهوری با مردم بیان شده است که یادآوری آنها در این مجال خالی از لطف نیست.
خاتمی هر چند که می‌کوشید گهگاهی در ابتدای کار خود، وجهه مردمی خود را تقویت کند و با حضور در صفوف اقلام کوپنی یا سوارشدن بر اتوبوس شرکت واحد و اقدامات اینچنینی خود را بیشتر رئیس جمهوری عوام نشان دهد نه نخبگان، ولی برنامه‌ها و روش‌های سیاست محور او خلاف این امر را اثبات می‌کرد. حتی خاتمی، خواسته یا ناخواسته مهمترین حرف‌های خود را در دانشگاه‌ها می‌زد و بیشتر دوست داشت، محبوب قلوب این قشر از جامعه باشد. هر چند که این سیاست وی در چهار سال دوم تصدی وی کمرنگ تر شد. اما هشت سال بعد- زمانی که احمدی نژاد توانست آرایی نزدیک به آراء خاتمی در سال هفتادو شش کسب کند- در ابتدای امر کسی او را رئیس جمهوری مردمی ننامید و آراء او به جریانات دیگری مرتبط شد. برخی دیگر پس از مدتی رای‌دهندگان به وی را عوام و قشر فرودست جامعه خواندند که احمدی نژاد با برنامه‌های اقتصادی و معیشتی خود توانسته بود آراء آنها را به حساب خود واریز کند.
این طیف در انتخابات نهم ریاست جمهوری هم باز بر توسعه سیاسی تاکید کردند و مخاطب خود را به هیچ وجه توده مردم قرار ندادند و در بهترین وضع توانستند حدود چهار میلیون ایرانی را با خود همراه کنند.
اما احمدی نژاد- برخلاف خاتمی- پس از رای آوردن نه تنها سعی کرد در مسیر خواسته‌های توده‌هایی که حامیان اصلی وی در انتخابات به شمار می‌آمدند، گام بردارد بلکه در جهت تقویت این ارتباط گام‌های جدی را هم برداشت.
دستورالعمل‌های قاطع، رفع تشریفات مرسوم، نوع لباس پوشیدن، نحوه سخن گفتن ، تحقق وعده سفرهای استانی و... اقداماتی در این راستا بود که با واکنش مثبت توده‌های مردم مواجه شد.
از سوی دیگر احمدی نژاد برخلاف خاتمی سعی نکرد از به اصطلاح روشنفکران و نخبگانی که از توده مردم فاصله گرفته‌اند در حلقه‌های نزدیک به خود بهره ببرد و حتی المقدور مشاوران و وزرای خود را از این قشر برنگزید و سعی کرد به جای اینکه نخبگان رابطه دولت با توده‌های مردم را رقم بزنند، خود مستقیم به تنظیم رابطه ملت- دولت بپردازد و با زبانی عادی، ارتباطی قوی میان خود و مردم ایجاد کند. لذا خطری که خاتمی در فاصله گرفتن از توده‌های مردم به آن دچار شد، احمدی نژاد را تهدید نمی‌کند.
امور فوق درحالی صورت می‌پذیرد که احمدی نژاد به مراتب بیش از خاتمی با قشر روشنفکر و نخبه در ارتباط بوده است. وی برخاسته از نهادهای سنتی نبوده و در زمره افرادی است که تحصیلات خود را به نحو آکادمیک گذرانده است و خود برخاسته از محیط دانشگاهی است که بیشترین حجم نخبه‌ها را در خود جای داده است.