انقلاب و «ضدِ» انقلاب !

 

 *دکتر مجتبی زارعی 

مشاور فرهنگی و رئیس مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری

باید به اضداد اخیر انقلاب نیز توجه کرد، آنها را شناخت و برای عبور از آن و حرکت سریعتر و فردایی بهتر به طراحی راهبردهای عملی مبادرت نمود.راهبردی که «دولتِ اقدام» و «دولتِ احیاءگرِ» نهم در حال تبدیل آن به فرهنگ عمومی کشور است.

در آستانة ورود انقلاب اسلامی به دهة چهارمِ خود، باید از چه ضدّهایی سخن گفت؟ به راستی انقلاب اسلامی چیست و ضد آن کدام است؟ به نظر نگارنده ضدّها، تحوّل و تبدّل یافته¬اند. امّا منظورمان از ضدها، اضدادی از سنخ مخالفتها و دشمنیهای جاری نیست. چه این که تا انقلاب هست، دشمنیها نیز خواهد بود. زیرا اکنون نهضت اسلامی ما از حیث «نظر» و «عمل» آنقدر انسجام و استحکام یافته که به نظر می¬رسد، «غربِ» فکری و سیاسی حتّی هویت خود را با «غیر»ی با نام انقلاب مردم ایران به اثبات می¬رساند. امّا صد البته تهدیدات غرب نسبت به انقلاب اسلامی نیز تحوّل و تبدّل یافته است، باز هم ضدهای این¬گفتار به غیر از اینهاست!. انقلاب اسلامی با تحول تهدیدات از «جنگ سخت» به «جنگ نرم»، اگر چه دقت نظر انقلابیون را بیشتر می¬طلبد امّا، از تحول یافتگی تهدیدات و دشمنیها و براندازیهای «پست مدرن» هم کاری بر نمی¬آید. زیرا انقلاب مردم ایران اکنون به نوعی «سنّت» و «آیین» تبدیل شده است. کافی است 22 بهمن سری به خیابانها بزنیم تا این مدعا ثابت شود. نوع حضور در این روز، به حضوری ملّی و آیینی ارتقاء یافته است. آیینی که به رمز زندگی و پویایی یک ملّت تبدیل شده است. چیزی است شبیه نوروز ایرانیان و همان بهتر که بگوییم 22 بهمن نوروزِ فرهنگ، سیاست و هویت ایرانی است. وانگهی نوروز ایرانیان با فصل رویش گل و سبزه، همبسته شده است،‌لذا از سر تمثیل می¬توان گفت انقلاب ما نوروزِ اجتماعی و سیاسی ملّی است. پس سخن از چگونه اضدادی است که شناسایی آن حتّی از ضد انقلاب به مفهوم رایج آن برای انقلابیون ضروری تر است:
انقلاب و ارتجاع: آیا انقلابها فرزندان خود را می¬خورند؟ به نظر می¬رسد این پرسش رایج در حرکت دوری انقلابها [ترمیدوری انقلاب] در انقلاب اسلامی مصداق ندارد. در اینجا می¬توان از انقلاب و ارتجاع سخن گفت. یعنی در حالی که انقلاب در ذات خود میل به پیشرفت و تعالی دارد، برخی استحاله شده، وسوسة ارتجاعی پیشه می¬کنند و با هزار توجیه عقل معیشت اندیش و ابزاری به کُندی حرکت رو به جلوی انقلاب منجر می¬شوند. به نظر نگارنده انقلاب اسلامی نه تنها فرزندان خود را نخورد بلکه به یک «خودخوری» نیز دچار شده است!. خودخوری به این معنا که سعة وجودی پر استعداد این انقلاب به دلیل برخی محافظه¬کاریها و رفتارهای ارتجاعی در «فعلیت» خود باقی مانده¬است. به قول بیان اخیر دکتر محمود احمدی¬نژاد «با روشهای «غیر انقلابی» نمی¬توان انقلاب را «اداره» کرد. یا بنا به مضمون تعبیر حکیمانة‌رهبر فرزانة انقلاب اسلامی؛ آیا می¬توان با سیاست شاه سلطان حسینی انقلاب بزرگ مردم ایران را به جلو برد؟!
انقلاب در چشم انداز- انقلاب در روزمرگی: نمی¬توان انقلابی بود امّا دربارة فردای انقلاب کاری نکرد. نقیض غفلت از چشم¬انداز انقلاب، حرکت در «سطح» و «روزمرة» انقلاب است. فردای انقلاب، اسناد بالادستی انقلاب است. یعنی سند چشم¬انداز و آن سند نیز در چشم¬انداز موعود!. زیرا اساساً بی¬موعود کار انقلاب به روزمرگی می¬کشد.
انقلاب علمی- تعلیق علمی: پلمب کردن مراکز دانش و عدم تفکر در مرزهای آن، یکی از ضدهای ویرانگر انقلاب اسلامی است. سیاست تعلیق، صرف¬نظر از این¬که در «غنی¬سازی اورانیم» باشد یا در پیوست ایران به «باشگاه انحصاری فضایی»، با ذات انقلاب مردم ایران مغایرت دارد. انقلاب اسلامی آمد تا موانع پیوستگی جوانان را به مرزهای دانش برچیند. انقلاب اسلامی بر آن است که ایرانیان در حوزة علم و دانش بی¬نیاز از قیّم هستند، زیرا انقلاب آغازی بر پایان ادارة ‌ایران از طریق مستشاران و مصنوعات خارجی بود.
صدور انقلاب- توقف انقلاب: آری! انقلاب کالا نیست که بتوان آن را صادر کرد! امّا یک چهرة هر انقلاب «پیام» است. و پیام انقلاب بزرگ ایران را نمی¬توان با توجیهات محافظه¬کارانه و غیر انقلابی در خانة انقلاب محصور و محبوس کرد و مگر می¬توان پیام را محصور کرد؟! وانگهی انقلاب بزرگی همانند انقلاب مردم ایران حاوی مضامینی است که مخاطبانی فراملّی، منطقه¬ای و جهانی دارد. لذا باید گفت کارگزاران انقلاب اگر به بسط و نشر آن فکر نمی¬کنند لااقل مانع از همبستگی و پیوستگی جهانیان نباشند.
انقلاب ساختاری- ساختارهای غیر انقلابی: همان¬گونه که با اراده¬های کوچک نمی¬توان انقلابهای بزرگ را اداره کرد؛ نمی¬توان با ساختارهای غیر انقلابی، انقلاب را تدارک کرد. یکی از ضدّهای ویرانگر انقلاب بزرگ ما، فربگی ساختارهای غیر انقلابی است که بر شانه¬های انقلاب سنگینی می¬کند. با ساخت و شالوده¬های برنامه¬ریزی و بودجه نویسی ما «قبل انقلاب»، نمی¬توان «ما بعد انقلاب» را تدارک کرد و در مسیر چشم¬انداز و اسناد بلادستی مورد تأکید حکیم را حل و نیز زعیم حیّ انقلاب حرکت کرد.
… نتیجه اینکه اکنون با انفعال و اضمحلال دشمنان انقلاب، بیش از گذشته باید به اضداد اخیر انقلاب نیز توجه کرد، آنها را شناخت و برای عبور از آن و حرکت سریع¬تر و فردایی بهتر به طراحی راهبردهای عملی مبادرت نمود. راهبردی که به نظر نگارنده، «دولتِ اقدام» و «دولتِ احیاءگرِ» نهم در حال تبدیل آن به فرهنگ عمومی کشور است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد