کودتاچیان در تقابل با انقلاب اسلامی

*حمید اسماعیلی  

تردیدی نیست برای مطالعه تاریخ انقلاب اسلامی ، بایدهر مقطع از دوران مورد نظر را با مشخصات و مختصات خاص آن مورد مطالعه و ارزیابی قرار داد.

مطالعه آن بخش از تاریخ انقلاب اسلامی که رگبار کودتاها ، نهال نوپای انقلاب را آماج کین خود قرار داده بود نیز در همین قالب می گنجد. پرداختن به این مقوله اگرچه خود فصلی جداگانه می طلبد اما نگاهی اجمالی به آن نیز خود گویای بسیاری از واقعیتها است.
در آن دوران گذار و التهاب در حالی که امام خمینی (س) و مرکزیت انقلاب اسلامی هنوز نیروهای اصیل خود را سازماندهی نکرده بودند ، هر از گاه از پایگاهی زمزمه های شوم به گوش می رسید. زمزمه هایی که فحوای آن توطئه دسیسه گران برای قطع نهال انقلاب بود.
طرفه اینکه اکثر این تحرکات و ترفندها هم آنجا ناکام ماند که نیروهایی از درون خودشان و در حالی که در آخرین لحظات تسلیم وجدان خود شده بودند، راز سران کودتا و شورش و عصیان را برملا ساختند و با در جریان قرار دادن مسوولان انقلابی هر کودتایی را به ضدکودتا تبدیل کردند و به زباله دان تاریخ سپردند و برگ زرین دیگری را بر کتاب انقلاب افزودند.
کودتای نوژه ،‌کودتای نیما ،‌شورش در فلان پایگاه یا عصیان در نقطه ای دیگر به قصد براندازی تا توطئه برخی افراد نزدیک به مرکزیت انقلاب ، طیف گسترده و متنوع تحولات گاه خونبار این برهه از تاریخ انقلاب اسلامی را به خود اختصاص می دهند.
بدنه این کودتاچیان را افرادی تشکیل می دادند که غالبا از سوی چند تیمسار بازنشسته یا معزول و برکنار شده ، فرماندهی می شدند و نه در عالم واقع که در عالم رویا سیر می کردند. آنان با وجود مشاهده واقعیات عینی می پنداشتند که با یک جمعیت محدود سروکار دارند نه یک نهضت عظیم ملی و جهانی ، بنابراین اقدام به کودتا را به خاطر سرخوردگی از انقلابی که زخم های نظام پیشین را ترمیم می کرد، مرتکب نمی شدند بلکه تحت تاثیر القائات شوم و تلقینات وهم آلودی بودند که آنان را به عرش می رساند و مقسم در عالم واهی پیش از پیروزی در جنگ ،‌ غنایم را تخس کرده بود.
وقوع این کودتاها و برکناری و تسویه کادرهای وابسته به رژیم مخلوع شاه در کنار انحصاری که وابستگان به رژیم شاهنشاهی برای خود قایل بودند در کنار ندانم کاریهای دولت موقت،‌زیانهای نجومی را بر پیکره انقلاب و ارتش نوپای آن که در کنار سپاه به سازماندهی خود پرداخته بود ، تحمیل می کرد.
نباید فراموش کرد که همه این ضدیتها و عنادها در وضعیتی صورت می گرفت که مقامات طراز اول نظام در حالی باید به تمشیت امور می پرداختند که خود در معرض ترور و کشته شدن توسط عوامل گمراه داخلی یا مزدوران اجیرشده ، قرار داشتند.
در چنین هنگامه ای بسیاری از قراردادهای نظامی بعلت ناتوانی دولت موقت از مدیریت امور، یکطرفه و به زیان ایران ملغی شدند. اوج این بی تدبیری به آنجا رسید که دستگاه دیپلماسی وقت بطور یکجانبه و بدون توجه به عواقب و پیامدهای احتمالی بعدی ،‌قرارداد خرید 300 فروند جنگنده تاکتیکی اف - 16 را لغو کرد آنهم در حالی که پول و هزینه های مربوطه پرداخت شده بود.
شرح ماجرا هم از این قرار است که بدنبال لغو یکجانبه قرارداد مذکور از سوی دولت وقت و متعاقب آن تسخیر لانه جاسوسی امریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام،‌واشنگتن مبلغ پرداخت شده برای تحویل دادن هواپیماهای مذکور را به دارایی های بلوکه شده ایران اضافه کرد و از این قضیه فقط یک نمونه اولیه اف - 16 در ایران باقی ماند. نمونه ای که با همت و تلاش متخصصان ایرانی همچنان در کورس پروازی است و خود کلاس آموزش صنعتگران و متخصصان نظامی ماهر شده است.
به این نمونه باید قرارداد خرید چهار فروند ناوچه فریگیت از فرانسه ،‌ خرید نسل اول زیردریاییهای دلفین از آلمان و اقلام نظامی دیگر از اسپانیا را نیز افزود که اگرچه پول آنها پرداخت شده بود اما طعمه طمع بیگانگان شدند و دست ملت از تجهیزاتی که به آنها تعلق داشت ، کوتاه ماند.
به این ترتیب از یک سو ،‌کودتاهای پی در پی توان پرسنلی و تخصصی کادر ارتش را به تحلیل می برد و از سوی دیگر ندانم کاریهای اینچنینی زیانها نجومی را بر آن تحمیل می کرد.
در یک کلام می توان اینگونه به این حکایت پایان داد که آنچه بر انقلاب اسلامی تاکنون گذشته ، گاه آدمی را به این اندیشه وامی دارد که این انقلاب الهی مگر رویین تن بود که اینگونه از مهلکه حوادث تلخ به سلامت و سرفرازی عبور کرد. 

/ایرنا/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد