برسی علل و عواقب گرایش به تفکرات انحرافی و خرافه پرستی

  

در این مطلب تلاش می شود تا ضمن تبیین بروز و ظهورتفکرات و جریانات انحرافی ، علل پیدایش و رشد آنها، اهداف و شیوه ها و پیامدهای گرایش به چنین خرافاتی مورد بررسی قرار گیرد.

مقدمه

رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال 85 و در جریان سفر به استان سمنان در دیدار گروهی از روحانیون این استان با معظم له با هشدار در زمینه گسترش اندیشه ها و تفکرات خرافی در جامعه خطاب به علماء و روحانیون تصریح فرمودند:

« در کنار ترویج و تبلیغ معارف اصیل دینی و اسلامی باید با خرافات نیز مبارزه کرد. ... امروز مدعیان ارتباط با امام زمان و مدعیان ارتباط با غیب با اشکال مختلف در جامعه دارند کار می‌کنند. در مقابله با خرافات شجاع باشید و ملاحظه این را نکنید که کسی بدش بیاید.»

با عنایت الهی اندیشه اسلامی از زمان پیامبر اسلام (ص) و امامان معصوم (ع) تاکنون با تلاش علماء و اهل معرفت همواره در جامعه اسلامی مطرح و پویا بوده و کسی نمی تواند منکر آن شود. و لیکن متأسفانه این موضوع در طول تاریخ دچار آسیب هایی از ناحیه مدعیان دروغین، منحرفین فکری و افراد سودجو شده است که خود دستاویزی برای برخی دیگر شده تا برخی از مبانی اعتقادی از جمله اصل مهدویت را زیر سؤال ببرند.

بعنوان نمونه در ادوار مختلف، مدعیان دروغین فراوانی ظهور یافته اند که از مقام نیابت خاصه، تا مهدویت و از آن هم فراتر، تا مقام نبوت و الوهیت را برای خود قائل شده اند و هر کدام به اندازه دایره تبلیغ خود ، مریدانی را به گرد خود جمع کرده‌اند. گر چه ارباب معرفت و تقوی و مؤمنین آگاه در هر عصری وجود دارند، اما عناصر شیاد و دنیا طلب در طول تاریخ از عقیده و ایمان مردم نسبت به معبود واقعی ، رهبران الهی، شئون دینی و حقایق آسمانی سوء استفاده کرده و خود را به دروغ دارای مناصب معنوی جلوه داده و ادعاهایی کذب را مطرح ساخته اند.

البته در موضوعی مانند مهدویت، دعاوی مطروحه از سوی کسانی که در متون اسلامی از آنها با عنوان متمهدیان یاد شده است، خودگواه اصالت داشتن بحث مهدویت است. چرا که اگر این موضوع اصالت نداشت هرگز موارد تقلبی آن نیز بروز و ظهور نمی یافت.

در اینجا باید تأکید کرد که دایره تفکرات انحرافی تنها محدود به مدعیان دروغین مهدویت نبوده و مقولاتی چون عرفان ، تصوف ، مکاشفه و .... را هم در برگرفته و گستره و مصادیق تاریخی آن نیز درازایی به بلندی تاریخ اسلام دارد. اما افزایش مصادیق آنها در برهه کنونی نگرانی‌هایی را برانگیخته است که مصداق بارز آن هشدار رهبر فرزانه انقلاب به آحاد جامعه به ویژه علماء و مبلغین حوزه علوم دینی در دیدار معظم له با روحانیون استان سمنان بود.

با عنایت به مقدمه فوق ، از آنجائیکه این انحرافات بیشتر قشر مذهبی و متدین جامعه بخصوص وفادار به نظام و انقلاب و خانواده های آنان را هدف قرار داده است، در این مطلب تلاش می شود تا ضمن تبیین بروز و ظهور اینگونه تفکرات و جریانات انحرافی ، علل پیدایش و رشد آنها، اهداف و شیوه ها و پیامدهای گرایش به چنین خرافاتی مورد بررسی قرار گیرد.

نکاتی در تبیین اهمیت موضوع

1- خطر قرارگرفتن در دام مدعیان دروغین و مروجین تفکرات انحرافی همواره در مورد اقشار مختلف جامعه متصور بوده و دور از ذهن نیست. اما این آسیب براقشار مذهبی بخاطر علقه های دینی و اعتقادی آنها، ملموس تر و محسوس‌تر است. امروزه دشمنان دین و افکار اصیل اسلامی با وقوف بر نتیجه بخش نبودن بهره گیری از زور و ابزارهای سخت و خشن در تغییر نگرش های اصیل وبنیادی جامعه، به بهره گیری از روش های نرم و خزنده و نفوذ از روزنه ایجاد شبهه در اعتقادات و مقدسات و گسترش تفکرات انحرافی در پوشش دینی و مذهبی روی آورده اند که از مصادیق آن ظهور و بروز جریانات انحرافی در قالب هایی چون عرفان، تصوف، مکاشفه ، شهود، کرامات و ادعاهایی چون ارتباط با امام زمان (عج)، عالم غیب و ... است.

2- امروزه جایگاه ابزار رسانه و سرعت انتشار اخبار و اطلاعات بر هیچ کس پوشیده نیست و لذا مدعیان دروغین و مروجین تفکرات انحرافی نیز هرگز از این مقوله غفلت نکرده و در قالب انتشار کتاب ، جراید ، تربیت و اعزام مبلغ، راه اندازی سایت اینترنتی و ... سرعت افکار خود را منتشر کرده و در این میان از راه اندازی محافل و جلسات با عناوین ظاهر فریب و همچنین در محافل و جلسات اصیل نیز غفلت نورزیده اند. کما اینکه اینگونه جریانات و افراد به نقش تأثیرگذار طبقاتی چون روحانیون، وعاظ، مادحین، و همچنین پاسداران و بسیجیان بر سایر اقشار جامعه کاملاً واقف بوده و می دانند در صورتی که بتوانند یک پاسدار یا بسیجی را مجذوب تفکرات انحرافی خود کنند، مطمئناً خواهند توانست به سبب الگوپذیری و اعتماد تعداد دیگری از افراد به آنها جمعیت بیشتری را جذب خود و تفکرات انحرافی خویش نمایند. این مسئله هوشیاری و برخورد مناسب و روشنگرانه نیروهای مؤمن و وفادار به نظام و انقلاب را در قبال چنین افراد و جریاناتی ضروری می نماید.

3- یکی از نکات غیر قابل چشم پوشی در بیان اهمیت شناخت جریانات و تفکرات انحرافی و مقابله با نفوذ و گسترش آن در بین مردم مواجهه با شبهات و افکار القایی ، نداشتن قدرت تشخیص و تحلیل درست و قرار گرفتن در دوراهی انتخاب بین قبول یا رد خط و مشی های دیکته شده از سوی جریانات انحرافی و التقاطی است. در صورت افتادن در دام این جریانات، همراهی و یا ارتکاب اقدامات مورد نظر رهبران اینگونه جریانها، بعید نخواهدبود. در ماجرای هدایت شده از سوی سید محمدحسین میلانی شاهد آن بودیم که مریدان وی باهدف مهیا کردن مقدمات قیام سیدخراسانی (منظور محمدحسین میلانی )‌ و از بین بردن موانع ظهور امام زمان (عج) با سرقت سلاح مبادرت به ترور یکی از مسئولین در تهران نموده و طرحهای ترور دیگری نیز در دستور کار خود داشتندو کسانی که تحت تأثیر القائات عباس شهریاری (‌از مریدان میلانی و مدعیان این قبیل جریانات) قرار گرفتند، با صراحت به نفی اصول و احکامی چون ولایت فقیه، نمازجمعه و جماعت و مسجد و منبر می پرداختند.

4- ‌پیشینه دشمنان خارجی و محافل بیگانه در قبال تفکرات اسلامی و بخصوص عناد آنها با نظام مقدس جمهوری اسلامی و برخی نهادهای وابسته به نظام از جمله سپاه و بسیج مبین این است که آنها در راستای تحریف و انحراف در افکار اصیل اسلامی و ضربه زدن به ارکان نظام ، مترصد استفاده از کوچک ترین فرصت ها برای احیاء مکاتب ساختگی و ترویج تفکرات انحراقی هستند. در این خصوص بسیاری از شواهد تاریخی نیز گواه هدایت ، رهبری و یا حداقل حمایت این جریانات از سوی دشمنان اسلام بخصوص انگلیس است . کمااینکه گذر زمان از ارتباط و وابستگی جریاناتی چون وهابیت وبهائیت در ادوار گذشته و در برهه فعلی جریانی چون کاظمینی بروجردی و... به بیگانگان پرده برداشته است.

در موضوع برخورد با جریان کاظمینی بروجردی شاهد این بودیم که علاوه بر مظلوم نمایی ها، حمایت ها و ... رسانه‌ها و محافل بیگانه از نامبرده به دلیل آنچه برخورد تند نظام با وی می‌نامیدند، بعنوان مصداق نقض حقوق بشر خواستار صدور قطعنامه از سوی پارلمان اروپا علیه جمهوری اسلامی شدند.

مجموعه نیروهای مسلح و علی الخصوص دو نهاد سپاه و بسیج به دلیل شاکله مردمی ، چیزی جدای از جامعه نبوده و تهدیدات از این نوع برروی اقشار مختلف جامعه با توجه به صبغه گرایشات مذهبی و اعتقادی می تواند این دو قشر و خانواده های آنها را نیز در معرض آسیب قراردهد و در صورت عدم برخورداری از بصیرت لازم و فهم عمیق آسیب پذیری این طیف از نیروهای مؤمن و وفادار به انقلاب و نظام بیشتر خواهد بود. از آنجا که آنان به دلیل جایگاه اجتماعی و اعتماد ویژه اطرافیان از نیروهای اثرگذار فکری به شمار می روند. لذا آلودگی حتی یک نفر از آنها می‌تواند آلودگی تعداد دیگری را نیز بدنبال داشته باشد.

برخی ویژگی‌ها و شاخصه‌های جریانات انحرافی

در بررسی جریانات و تفکرات انحرافی به برخی ویژگی‌ها و شاخصه‌ها برمی‌خوریم که تقریباً در تمامی اینگونه جریانات مشترک بوده و از آنها می‌توان به عنوان وجه تمایز اینگونه جریانات از جریانات دیگر نام برد که در ذیل به برخی از این شاخصه‌ها اشاره می‌شود.

1- وجود رابطه شدید مرید و مرادی بین اعضاء با رهبریت جریان:

یکی از علائم شاخص در جریانات انحرافی وجود رابطه شدید مرید و مرادی بین حامیان و رأس این جریانات است که می‌تواند به عنوان یکی از فاکتورهای مهم در جهت کشف اینگونه جریانات مورد بهره‌برداری دستگاه‌های اطلاعاتی و شناخت مردم از آنها قرار گیرد. به عنوان نمونه در مورد خانمی که یکی از این جریانات انحرافی را در تهران رهبری می‌کرد گفته می‌شود که وی چنان وجهه قدسی به خود گرفته بود که برخی از خانم‌ها صبح‌ها قبل از اینکه به امورات منزل خود برسند، برای نائل شدن به فیض ثواب ، امورات و کارهای منزل وی را با ذوق و شوق انجام می دادند.

2- التزام پیروان جریان به مبانی تشکیلاتی و خط و مشی‌های دیکته شده از سوی رأس جریان:

پذیرش بی‌چون‌وچرای دستورات و توصیه‌های چهره‌های مقدس‌نما از سوی مریدان آنها، بدون در نظر گرفتن تبعات اجرای اینگونه دستورات از ویژگی‌ها و شاخصه‌های دیگر رایج در جریانات انحرافی است که به عنوان نمونه می‌توان به ماجرای اجرای دستورات صادر شده از سوی میلانی توسط مریدان وی در باند مهدویت اشاره نمود که بدون هرگونه تفکر و تعقلی مبادرت به ترورهای کور و سرقت سلاح از پایگاه‌های نظامی می‌کردند.

3- رعایت اصول حفاظتی، حیطه‌بندی و رازداری در اجرای برنامه‌ها و برخورد با سایرین:

یکی از موارد قابل توجه در جریانات و محافل انحرافی اهتمام افراد اینگونه جریانات در زمینه حفظ و حراست از اطلاعات و اسرار تشکیلاتی است. ابتکارات حفاظتی جریان عباس شهریاری در برگزاری جلسات درون محفلی در کرج نمونه بارزی در این زمینه می‌باشد.

4- افراط در زمینه برخی از مبانی اعتقادی با چشم‌پوشی از مبانی دیگر و یا تفریط و تحریف در احکام دینی:

یکی از نکات بارز در مجموعه محافل و جریانات انحرافی اهتمام ویژه و افراطی آنها به رعایت برخی احکام و موازین شرعی و در عین حال چشم‌پوشی و عدم اعتقاد به برخی موازین و احکام دیگر است.

یکی از مدعیان زن این گونه گروه‌ها، با اشاعه دیدگاه‌های صوفی‌گرایانه خود در عین اینکه مریدانش را ملزم به استفاده از پوشینه می‌کند، آنها را از حضور در فعالیت‌ها و عرصه‌های اجتماعی برحذر می‌دارد. نکته قابل توجه در مورد خانم مذکور این است که دامنه سخت‌گیری‌ها و تفکرات افراطی وی چنان بوده است که باعث فراری شدن دخترش از منزل شده است.

5- تظاهر سردمداران اینگونه جریان‌ها به زهد و ساده زیستی:

یکی از ابتکارات سردمداران جریانات و محافل انحرافی تظاهر به زهد و ساده زیستی برای جلب افراد به سمت خود است. کما اینکه بسیاری از مریدان کاظمینی بروجردی در اثر مشاهده رفتار به ظاهر زاهدانه وی جلب وی و تفکرات انحرافی او شده‌ بودند.

6- بینش پایین مریدان و پیروان :

از شاخصه‌های مشهود در قاطبه جریانات و محافل انحرافی این است که جمعیت غالب اینگونه جریانات را افراد کم سواد، ساده لوح و سرخورده و آسیب دیدگان عاطفی و اجتماعی تشکیل می‌دهند، اگر چه بعضاً شاهد گرایش برخی افراد به اصطلاح تحصیلکرده نیز به اینگونه جریانات هستیم ولیکن اگر در بررسی زوایای شخصیتی آنها درست بنگریم به برخی کمبودهای عاطفی وشخصیتی در این عده نیز پی می‌بریم.

7- برخورداری از حمایت و پشتیبانی کشورهای خارجی و محافل مشکوک:

یکی از موارد قابل توجه درخصوص افراد، جریانات و محافل انحرافی برخورداری از حمایت‌های مالی، معنوی و رسانه‌ای بیگانگان، دشمنان اسلام و معاندین با نظام مقدس اسلامی است که در این زمینه مصادیق مظلوم‌نمایی‌ها، جوسازی‌ها و غوغاسالاری رسانه‌ای را در پی برخوردهای صورت گرفته از سوی نظام با آنها، همگان به خاطر دارند. در این خصوص سیدحسین کاظمینی بروجردی پس از دستگیری در بخشی از اعترافات خود تصریح می‌کند که با فردی ایرانی‌الاصل به نام مرسی و همچنین علیرضا نوری زاده در لندن ارتباط داشته و ضمن بهره‌برداری مشاوره‌ای از آنها، از حمایت‌های مادی آنها نیز برخوردار بوده است.

8- غالب مدعیان دروغین و مروجین تفکرات انحرافی افرادی کم سواد هستند:

بررسی‌های صورت گرفته بر روی شخصیت مدعیان دروغین و مبلغین تفکرات انحرافی گویای این واقعیت است که این افراد بر بی‌پایه و اساس بودن مبانی فکری خود کاملاً واقفند. لذا از طرح دیدگاه‌ها و نظرات انحرافی خود در مجامع و محافل علمی و در محضر علماء دینی اجتناب می‌کنند. به ‌عنوان نمونه در پیگیری پرونده کاظمینی بروجردی این نکته کشف می‌شود که وی از تحصیلات حوزوی و دانشگاهی چندانی برخوردار نیست.

9- برخورداری از انسجام تشکیلاتی:

شاخصه‌هایی چون وجود رهبر، رعایت سلسله مراتب، اطاعت‌پذیری و ... از انسجام تشکیلاتی اینگونه جریانات حکایت دارد. در پیگیری یکی از جریانات انحرافی و در بازرسی‌های انجام شده، حدود چهارهزار پرونده پرسنلی مریدان این جریان کشف و ضبط گردید. این جریان برای مریدان خود اقدام به صدور کارت هویت نموده بود.


برخی اهداف و مطامع جریانات انحرافی

در بررسی منشا شکل‌گیری جریانات انحرافی به سه نکته اساسی برمی‌خوریم. اول اینکه در پشت‌پرده اینگونه جریانات دولت‌ها و قدرت‌های استکباری بوده و در قالب جریان‌سازی و شخصیت‌پردازی، تضعیف روحانیت و مرجعیت و خدشه در تفکرات اصیل اسلامی را دنبال می‌کنند. دوم اینکه دنیاطلبی، هوای نفس و عقده گشایی شخصی برخی افراد خمیرمایه ظهور و بروز اینگونه تفکرات و جریانات است و سوم محصولی مرکب از دو موضوع قبلی است. بدین معنی که برخی افراد در پی اهداف دنیاطلبانه طرح موضوع می‌کنند و در ادامه قدرت‌های استکباری با ورود به میدان با تبلیغات رسانه‌ای و حمایت‌های مادی و معنوی اهداف و مطامع اصلی خود که همانا خدشه بر عقاید اصیل اسلامی و تضعیف مرجعیت دینی است را دنبال می‌کنند. اما در ادامه به برخی دیگر از اهداف و مطامع اینگونه جریانات اشاراتی می‌نماییم.

1- ایجاد انحراف و تحریف در مبانی دینی و اعتقادی:

شاید بتوان با قاطعیت مدعی شد که هدف اصلی بسیاری از این جریانات خصوصاً آن دسته از جریانات که ساخته و پرداخته دول استکباری و با هدایت دشمنان خارجی هستند تحریف در مبانی دینی و اعتقادی امت اسلامی است. همانگونه که قبلاً اشاره شد برخی از مصادیق تاریخی از جمله وهابیت و بهائیت نمونه‌های بارز در این زمینه‌اند. به‌نظر می‌رسد، دشمنان در جهت تحریف و مقابله با جریان اصیل مهدویت از این خط و مشی پیروی می‌کنند.

2- دامن زدن بر اختلافات قومی و مذهبی و خدشه بر اتحاد امت اسلامی:

پشت پرده بسیاری از اینگونه جریانات، از ماهیت اختلاف افکنانه و وحدت شکن آنها حکایت دارد.

3- سوء ‌استفاده مادی:

از اهداف و مطامع رایج در بخش قابل توجهی از این جریانات پیگیری اهداف مادی‌گرایانه از سوی چهره‌های اصلی اینگونه جریانات است که نمونه‌های آن بسیار و در اغلب این جریانات مصداق دارد. لذا شاهد دریافت مبالغ چندمیلیون تومانی از سوی برخی رهبران این جریانات از افراد فریب خورده به بهانه برگزاری جلسات تهذیب و ... هستیم.

4- سوءاستفاده اخلاقی:

یکی دیگر از اهداف مدنظر در بروز و ظهور بسیاری از جریانات انحرافی مطامع ضداخلاقی می‌باشد. به ‌عنوان مثال برخی از این جریانات در قالب مباحثی چون ازدواج عرفانی یا معرفتی، زنان را ترغیب به جدا شدن از همسران خود و ازدواج‌های درون محفلی می کنند و یا برخی از این افراد تحت عناوینی چون انرژی درمانی و .. مرتکب اعمال شنیع ضداخلاقی شده‌اند.

5- ترویج تفکرات پلورالیستی :

از دیگر اهداف این جریانات در راستای تحریف مبانی دینی و اعتقادی، ترویج تفکرات کثرت گرایانه و قائل شدن به تفاسیر متعدد از دین را می‌توان نام برد. ولیکن ممکن است هدف غایی آنها تحریف دین و اعتقادات نبوده و از کج‌فهمی، لجاجت و برداشت نادرست از احکام و مبانی دینی ناشی شده باشد. اما آنچه در این میان حائز اهمیت است این است که بالاخره ترویج و اشاعه این تفاسیر و تفکرات نتیجه‌اش آسیب دیدن اعتقادات آحاد جامعه و گسترش شبهات است.

6- ناکارآمد جلوه دادن حکومت دینی و اشاعه افکار سکولاریستی:

در مطالعه سوابق افرادی چون کاظمینی بروجردی به این نکته می‌رسیم که خود وی در نتیجه ساده‌لوحی، تبلیغات و سیاه‌نمایی برخی اطرافیان تبدیل به مروج و مبلغ تفکرات سکولاریستی (جدایی دین از سیاست) می‌شود.

7- پیگیری خط و مشی دیکته شده از سوی دشمنان اسلام و معاندان مکتب تشیع:

در توضیح این بند باید اشاره نمود که برخی از مدعیان و رهبران ظاهری محافل و جریانات انحرافی خود مهره‌ای بیش نبوده بلکه مجری مطامع و اهداف دیکته شده از سوی دیگران هستند. در این زمینه سرویس‌های اطلاعاتی انگلیس سرآمد سایر سرویس‌های اطلاعاتی کشورهای حریف و دشمن می‌باشد.

8- دستیابی به مشروعیت و امتیاز درعرصه قدرت:

جذب طرفدار بسیار و از اقشار با نفوذ جامعه همواره در دستور کار این جریانات بوده و از فرصت‌های بدست‌ آمده به نحو مقتضی استفاده می‌نمایند.

علل و عوامل گرایش به تفکرات انحرافی

1- سطحی نگری و عدم برخورداری از بصیرت در مبانی اعتقادی:

شاید به جرأت بتوان گفت که مهمترین عامل دخیل در گرایش افراد و گرفتار شدن آنها در دام جریانات انحرافی، سطحی‌نگری افراد و عدم برخورداری از معرفت عمیق نسبت به مبانی دینی و اعتقادی است.

2- استفاده از جهل افراد:

جهل افراد در تطبیق و تفسیر علائم و نشانه‌های تصریح شده در احادیث و روایات پیرامون موضوع مهدویت از جمله عواملی است که در قرار گرفتن افراد در دایره پیروان مدعیان دروغین مهدویت مؤثر بوده است. مثلاً در جریان منحرف میلانی شاهد آن هستیم که وی یک راننده وانت را به عنوان امام زمان به مریدان خود معرفی کرده و آنها نیز بدون هرگونه مطالعه و تحقیقی گفته وی را به عنوان حجت می‌پذیرند.

3- ناکامی در دستیابی به پاسخ‌های متقن و قانع کننده در مورد شبهات اعتقادی:

به نظر می‌رسد برخی از افراد در اثر کنجکاوی و یا در مسیر دستیابی به پاسخ در زمینه شبهات فکری و اعتقادی در دام این جریانات و محافل انحرافی گرفتار آمده‌اند.

4- بی‌اطلاعی از ماهیت اصلی و اهداف واقعی جریانات انحرافی:

غالب جریانات انحرافی و مدعیان ساختگی هدفی غیر از آن چیزی را که در ظاهر وانمود می‌کنند در سر داشته و دنبال می‌کنند که اگر افراد به آن واقف باشند مسلما جذب آنها نخواهند شد کما اینکه در اکثر موارد بسیاری از مریدان اینگونه جریانات پس از اطلاع از ماهیت سردمداران جریانات فوق، ضمن اعتراف به غفلت از اینگونه جریانات ابراز برائت می‌کنند.

5- جبران کمبودها و پیگیری مطامع مادی و نفسانی:

جبران کمبودها و پیگیری مطامع مادی و نفسانی یکی از عوامل به راه انداختن و یا گرویدن به جریانات انحرافی است. چنانچه در مطالعه وضعیت مالی و اقتصادی بسیاری از سردمداران تفکرات انحرافی، شاهد تغییرات شگرف در بنیه مالی و معیشتی آنها هستیم.

6- سرخوردگی‌ها، شکست‌های عاطفی و بحران‌های روحی و روانی:

سرخوردگی‌ها، شکست‌های عاطفی و بحران‌های روحی و روانی بعضاً از عواملی است که افراد را به ‌منظور تسکین آلام به طرف جریان‌های انحرافی سوق می‌دهد. مثلاً خانمی که از مدعیان ارتباط و همسری امام زمان می‌باشد، حاصل پدیده‌ای تحت عنوان طلاق بوده و یکی از برادرانش نیز در اثر تزریق مواد مخدر فوت کرده است و خودش نیز تاکنون سه بار ازدواج نموده است.


شگردهای انتخابی افراد و جریانات انحرافی

1- سوء‌استفاده از احساسات و تعصبات مذهبی:

برخی از مدعیان از انتساب واقعی یا غیرواقعی خود باچهره‌های شناخته شده در جهت جلب اعتماد اقشار جامعه سوء‌استفاده می‌کنند که مصادیق آن در جریان‌های هدایت شده از سوی جریان میلانی وکاظمینی بروجرودی قابل مشاهده است.

2- تحریف در بحث عرفان و تربیت عرفای ساختگی:

از آنجا که بحث عرفان نزد مستمعین و شنوندگان از جاذبه‌های زیادی برخوردار است لذا استفاده از حربه مذکور یکی از روش‌های مورد استفاده از سوی جریان‌های انحرافی است. این درحالی است که عرفای حقیقی دانسته‌ها و علوم خود را از عوام مخفی نگه می‌دارند.

3- شناخت تمایلات طیف‌های مختلف و نفوذ از آن طریق:

امروزه عرصه ورزش یکی از عرصه‌های مورد استقبال نسل جوان محسوب می‌شود، لذا بعضاً شاهدیم که جریانات انحرافی با ابداع سبک‌های خود ساخته از این طریق وارد می‌شوند. به ‌عنوان نمونه فردی که ابداع‌کننده ورزشی تحت عنوان کماندو است، مدعی است که فنون این ورزش برگرفته از قرآن و نهج‌البلاغه بوده و وی شخصاً فنون این ورزش را از امیرالمؤمنین علی(ع) آموخته است.

4- نفوذ از طریق طیف‌های تأثیرگذار چون وعاظ و مداحان:

یکی از نقاطی که توجه علماء و مراجع بزرگوار علی‌الخصوص اشارات متعدد رهبر معظم انقلاب معطوف آن شده است، نفوذ جریانات انحرافی و اغواگرانه از طریق محافل و مجالس مذهبی است که در سال‌های اخیر متأسفانه شاهد رشد روزافزون و افسارگسیخته آن هستیم. مواردی چون ترسیم تصاویر و تمثال‌های ساختگی از ائمه معصومین، ترویج اوصاف اغراق آمیز و از همه مهمتر اذکار شرک‌آمیز از آن جمله می‌باشند.

5- نفوذ گسترده در محافل زنان :

باتوجه به تأثیرپذیری بیشتر این قشر و متعاقباً تأثیرگذاری بیشتر در خانواده و تفکرات فرزندان ، این قشر بیشتر مورد توجه مدعیان دروغین قرار گرفته‌اند.

6- بهره‌گیری گسترده از ابزار رسانه‌ای:

از جمله انتشار نشریه، راه‌اندازی سایت، چاپ کتاب و جزوه از جمله اقدامات این جریانات است و برخی از آنها نیز کتاب و سی‌دی‌های سخنرانی رایگان توزیع می‌کنند.

7- شناسایی طعمه‌های مستعد، جذب و بهاء دادن به افراد:

امروزه شاهدیم که طعمه‌های جریان‌های انحرافی صرفاً عوام و افراد بی‌سواد نیستند، بلکه بعضاً افراد شاخص و تحصیل کرده نیز به دلیل عدم برخورداری از بصیرت لازم در دام افکار و اندیشه‌های انحرافی این عده قرار می‌گیرند.

8- برجسته‌سازی برخی روایات و احادیث فاقد سند یا ضعیف‌السند و استناد گسترده به اینگونه روایات برای توجیه ادعاهای خود.

9- تلاش برای نزدیک شدن به چهره‌های شناخته شده و برخی مسئولین نظام:

این تلاش برای جلب حمایت‌های مادی و معنوی صورت می‌گیرد. البته بعضاً ادعای اینگونه افراد مبتنی بر انتساب و یا برخورداری از حمایت چهره های شناخته شده کذب و ساختگی بوده و صرفاً برای جلب اعتماد افراد و هواداران محافل مختلف انجام می‌شود.

عواقب ناشی از گرایش به جریانات و محافل انحرافی

1- واقع شدن افراد در مسیر گمراهی و ضلالت:

بلاشک اولین قربانیان جریانات و محافل انحرافی خود مبلغین و مروجین اینگونه تفکراتند. البته چه بسا این افراد در سایه اینگونه انحرافات در زندگی دنیوی به توفیقات مادی نیز نائل گردند، اما اگر بدرستی بنگرند، خواهند فهمید در عالم واقع چیزی جز تباهی و خسران عایدشان نشده است.

2- گسترش اقدامات خودسرانه و توسل به شیوه‌های خشن و نامشروع

3- امکان آلوده ساختن دیگران به جریانات انحرافی

4- افزایش احتمال گرایش به‌مفاسد و جرایم دیگر از جمله جاسوسی، سرقت، قتل، کلاهبرداری و ...

5- بهره‌برداری و سوءاستفاده معاندین، دشمنان، محافل و رسانه‌های بیگانه.

6- آسیب دیدن وجهه فردی و اجتماعی:

آنچه مسلم است این که حتی در صورت گرایش مقطعی افراد به این گونه جریانات و محافل و حتی در صورت بازگشت و توبه افراد باز افکار عمومی جامعه بزه فرد را فراموش نکرده و همواره آن را در ارزیابی شخصیت او مورد امعان نظر قرار داده و هیچ‌گاه به وی اعتماد کامل نخواهد کرد.

7- آسیب دیدن کانون خانواده به عنوان کوچکترین نهاد اجتماعی:

سابقه‌ی بسیاری از جریان‌ها حاکی از این است که حداقل قربانیان گرایش افراد به جریانات انحرافی کانون‌های خانوادگی افراد است.

تجزیه و تحلیل

آنگاه که شیطان بخاطر سرپیچی از فرمان الهی در سجده بر انسان از درگاه الهی رانده شد قسم یاد کرد که در راه به گمراهی کشاندن اشرف مخلوقات از هیچ کوشش و اقدامی دریغ نورزد. شیطان بر این واقف است که نقطه ضعف هرکسی آنجاست که انسان خود آن را نقطه قوت می‌پندارد و هیچگاه تصور نمی‌کند از آن نقطه گزیده شود. لذا از این جهت است که بزرگان دین و مکتب توصیه کرده‌اند که در همه حال و مکان انسان باید از شر توطئه‌ها، حیل و وسوسه‌های شیطان به خدا پناه ببرد.

ظرفیت وجودی انسان به عنوان اشرف مخلوقات به‌گونه‌ای است که هم در مسیر فلاح و رستگاری و هم در مسیر ضلالت و گمراهی می‌تواند مرزهای غیرقابل باور را نیز درهم بشکند و در جهت نیل به فضائل تا بالاترین مراتب اعلی‌علیین و در مسیر رذیلت و گمراهی تا مرحله اسفل‌السافلین پیش رود. یعنی قادر است در مسیر سیر الی‌الله‌ جایگاه خود را افضل بر ملائکه حریم الهی ساخته و یا با حرکت در مسیر باطل مغضوب درگاه خداوندی گردد.

اما به گواهی تاریخ، شیطان در عمل به قسم خود مبنی ‌بر گمراه ساختن انسان چندان بی‌توفیق هم نبوده و علاوه بر به هلاکت رساندن بسیاری از انسان‌ها اعم از چهره های سرشناس و غیرسرشناس، توانسته حتی در زمینه کادرسازی و تربیت شیطانک‌ها نیز به توفیقاتی نائل آید و انسان‌هایی را در راه به انحراف کشاندن ابناء بشر با خود هم قسم نماید.

ولیکن پیام این نوشتار همانگونه که در مقدمه نیز اشاره شد این است که هیچ نسلی از ابناء بشر و هیچ دوره از تاریخ بشر خالی از حضور و وجود جریان‌ها و تفکرات انحرافی به موازات جریان‌های حق‌طلبانه و الهی نبوده است. این وضعیت حتی در دوران پیامبران بزرگ الهی و ائمه اطهار(ع) نیز مشهود و ملموس بوده و قریب به یقین تا عصر ظهور آخرین حجت حق نیز تداوم خواهد داشت. کما اینکه اگر درست بنگریم همین امروزه نیز مصادیق آن در گوشه و کنار به عینه قابل رؤیتند. اما آنچه در اعصار گذشته مانع گرفتار شدن انسان‌های پاک‌نهاد در دام اینگونه جریانات شده و نسخه آن علاوه بر عصر کنونی برای سایر اعصار نیز قابل تعمیم و تجویز است، این است که تنها با توکل برخدا، حرکت در صراط مستقیم، حفظ هوشیاری، تعقل و مشاوره با عالمان وارسته می‌توان از گزند اینگونه جریانات در امان ماند.

البته در اینجا باید تأکید کرد که این به منزله سلب مسئولیت از متولیان امور دینی، متصدیان امور فرهنگی و سیستم‌های اطلاعاتی- امنیتی نیست، چرا که هریک از این مجموعه‌ها وظیفه دارند در جهت پاکسازی جامعه از لوث وجود و حضور آنها چاره اندیشی کنند.

اما مسئولیت و وظیفه بسیجیان و پاسداران در مقابل جریانات و تفکرات انحرافی مسئولیتی ویژه است. آنها می‌بایست از یکسو با تقویت شناخت و معرفت خود نسبت به معارف و آموزه‌های دینی و اعتقادی از نفوذ جریانات و تفکرات انحرافی در خود و اطرافیان خود ممانعت به‌عمل آورند و از سوی دیگر مانع آلوده شدن سایر اقشار جامعه شده و با اعتقادات متقن و اصیل خود دژی عظیم و مستحکم در مقابل تفکرات انحرافی باشند. لذا وظیفه و مسئولیت متولیان سپاه و بسیج از برجستگی و اهمیتی دوچندان برخوردار است تا با تقویت سیستم‌های مراقبتی و ارتقاء برنامه‌های آموزشی و روشنگرانه راه را در وهله اول بر نفوذ این گونه جریانات در مجموعه‌های سپاه و بسیج ببندند و در مرحله بعد مانع گرایش کارکنان سپاه و بسیج و متعلقین به آنها به اینگونه جریانات شوند. بهرحال باید توجه داشت که هیچ طیف و گروهی از آفات این جریانات مصون و محفوظ نبوده و نیستند.

البته ذکر این نکته در اینجا ضروری است که تشخیص جریانات انحرافی باتوجه به شاخصه‌ها و ویژگی‌های آنها از جمله رابطه شدید مراد و مریدی، افراط در زمینه برخی از مبانی اعتقادی و در عین حال چشم‌پوشی کامل از مبانی دیگر، تظاهر به زهد و ساده‌زیستی، برخورداری از حمایت رسانه‌ها و محافل بیگانه و ... کار چندان مشکلی نیست. ولی آنچه مهمتر است اطلاع از اهداف و مطامع اصلی اینگونه جریانات است. اهدافی چون تحریف در مبانی دینی، خدشه بر اتحاد امت اسلامی، سوء‌استفاده‌های مالی و ضداخلاقی و ... که اگر افراد و اقشار از آن مطلع باشند یقیناً و مسلماً کمتر از این ناحیه آسیب‌پذیر خواهند شد.
منبع: فارس

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد