* سید احمد علم الهدی،امام جمعه مشهد
مقام معظمرهبری در دیدار رئیسجمهور و دولتمردان با معظمله، کارشکنیها علیه دولت نهم را به جنگ احزاب تشبیه کردند.
مقام معظم رهبری با این بیان، خواستهاند از جریان خاصی که امروز در جامعه ما به وجود آمده و اساس نظام و انقلاب را هدف قرارداده است پردهبرداری کنند.
دولت نهم در کانون کارگزاری نظام قرار گرفته و مطیع مقام معظم رهبری است و حرف امام و انقلاب را میزند، و عدالتخواهی و استکبارستیزی در آن تشخص دارد، و به همین سبب، هدف و سیبل این تهاجم شده است.
آنچه در جنگ احزاب صورت گرفت، همدستی و همیاری تمام جریانهای ضداسلام در شبه جزیره عربستان بعد از شکست توطئههای فردیشان بود. از ابتدای ظهور اسلام، قریش از یک طرف و گروههای ملحد و مشرک دیگر هر کدام در ظرف وجودیشان، با استفاده از قدرت خود، علیه پیغمبر(ص) قیام کردند و با ایشان جنگیدند. تمام این حرکتها و توطئهها بر ضد رسولا... شکست خورد، و کار به جایی رسید که جریانهای مخالف اسلام به این نتیجه رسیده بودند که هیچیک به تنهایی قدرت مصاف در برابر مسلمانها و پیغمبر را ندارند. لذا در صدد برآمدند که با اتفاق و تجمیع قدرت و نیرو، بتوانند بر پیغمبر(ص) مسلط شوند و مسلمانان را شکست دهند. با این تفکر و اندیشه، جریان جنگ احزاب شروع شد.
در جنگ احزاب، سه جریان کنار هم قرار گرفتند. اول جریان کفر و شرک و بتپرستی عربستان. دوم جریان یهود به عنوان معاند هدفمند پیغمبر(ص) و اسلام و سوم جریان نفاقی که در مدینه نفوذ کرده و قدرت توطئه خودشان را از دستداده بودند. این سه جریان با هم یکی شدند و جنگ احزاب آغاز شد.
مقام معظم رهبری با تشبیهی که فرمودند، میخواهند مردم را به این نکته توجه دهند که در تجربه تداوم سیساله این نظام به عنوان دستاورد محوری انقلاب، همه توطئهها، از جنگ تحمیلی گرفته تا توطئههای بینالمللی در تقابل با این نظام و کشور و حرکتهای کور و هدفمند نفاق در داخل کشور، شکست خورده است. نفاق در شکلها و رنگهای گوناگون، هم آنجایی که با قیام مسلحانه به مصاف این انقلاب آمده، هم آنجایی که در صدد براندازی نظام با یک حرکت نرم و کودتای خزنده اقدام کرده، شکست خورده است. جریانهای بیرونی نیز در تهاجمشان، شکست خوردهاند، هم شرق و هم غرب، در جبهههای اقتصادی و سیاسی، در همه توطئهها در برابر نظام ما شکست خوردهاند و امروز بعد از سیسال نظام ما قویتر از روز اول حکومت میکند. الآن همه به این نتیجه رسیدهاند که هیچکدام به تنهایی قدرت مقابله با این نظام را ندارند و بههمین سبب، در مقام مقابله با این نظام دست به یکی شدهاند. درنتیجه، در برخورد با این نظام و جریانهای آن، که در صف مقدماش این دولت ارزشی قرار دارد، وزارت خارجه اسرائیل همان حرفی را میزند که در مجامع اروپایی زده میشود و همان حرف هم به وسیله جریانهای نفاق داخلی و گروههای ضدارزشی و لائیک تکرار میشود! وقتی بناست یک موضعگیری در مقابل دولت انجام گیرد، ما یک همنوایی بین این جریانها احساس میکنیم. تعبیر مقام معظم رهبری در مقایسه حملات به دولت با جنگ احزاب نشان میدهد همانطور که جنگ احزاب در آن موقعیت شروع شد، موقعیتی که همه جریانها از مصاف شخصی با اسلام ناامید شده بودند و جز این که با هم دست به یکی کنند، راهی در مقابله با پیغمبر نمیدیدند، الآن هم نظام ما در این شرایط قرار دارد. طبیعی است همه این تهاجمهای هماهنگ، متوجه دولت شود؛ چراکه این دولت در راس کارگزاری نظام است.
عامل اصلی ناامیدی دشمن در داخل شبه جزیره عربستان، وجود اقدس امیرالمؤمنین علیهالسلام بود. سنی و شیعه از پیغمبر اکرم(ص) نقل کردهاند که فرمود: «ضربه` علی یوم الخندق، افضل من عباده` الثقلین» یک ضربت امیرالمؤمنین که در روز خندق، به عمر بن عبدود زدند و او را از پای در آوردند، از عبادت ثقلین و عبادت جن و انس بالاتر است. این فرمایش رسول اعظم یک پیشگویی بود؛ یعنی تمام عبادت جن و انس و اینکه خداگرایی و خداپرستی در زمین به وسیله اسلام، فراگیر شد و انسانها در صفحه کره خاکی، در عبودیت خدا قرار گرفتند، بهسبب آن ضربت امیرالمؤمنین علیهالسلام در جنگ احزاب بود. اگر آن ضربت نبود و اسلام شکست میخورد، دیگر خدا روی کره زمین عبادت نمیشد. عامل شکست احزاب در جریان جنگ خندق، وجود اقدس مولی امیرالمؤمنین بوده، و امروز هم عامل شکست همه قدرتها در برابر این نظام و انقلاب، "مقام ولایت" است. آن روز ولایت مولی علیهالسلام این شکست را بر دشمن، تحمیل کرد؛ امروز هم ولایت، این قدرتهای متفق شرک و کفر و نفاق را شکست خواهد داد. ولایتگرایی مردم میتواند با اجتماع امروز احزاب مبارزه کند؛ بنابراین، هر دولتی که در این نظام، مسؤولیت کارگزاری را برعهده گیرد، خاصیت شفاف اولیهاش باید ولایتگرایی باشد، و اگر ولایتگرایی باشد، این دولت میتواند در محور کارگزاری نظام قرارگیرد. اگر دولتی، ولایتگرایی را نداشته باشد، در برابر احزاب شکست میخورد و آنها ممکن است پیروز شوند.
ما در انقلاب سیساله خودمان، نوسانهایی در عرصه این نظام داشتهایم. تشبیه دفاع مقدس به جنگ بدر، تشبیه جالبی است. اما جریانهایی که بعد پیش آمد، تنها مسأله غنیمتگیری بعضی وابستگان این انقلاب یا برخی افرادی که برای انقلاب زحمت کشیده بودند، نبود. آنها هم در نوسانات بعدی نظام و انقلاب و فضای لیبرالیستی و سکولاریستی به وجود آمد، این در حقیقت معلول دو قضیهای بود که از همان ابتدا هم مقام معظم رهبری با این دو جریان مخالف بودند، و موضعگیری مشخصی هم داشتند. دو حرکت انجام گرفت که انقلاب را دچار نوسان و خسارت کرد. نمیشود البته گفت، کسانی که عامل این خسارتها بودهاند، آگاهانه به این اقدامات دست زده و خدای ناکرده قصد خیانت و یا ضربهزدن را داشتهاند. شاید آنها هم ناآگاهانه فکر میکردهاند این خط و روش، خوب است. یکی توسعه اقتصادی با الگوی غربی بود و دیگری بحث توسعه سیاسی با دنبالهروی از غرب بود. اینها به منزله دو تبری بودند که از دو طرف بر پیکر درخت انقلاب فرود آمدند و این درخت را مصدوم کردند. شاید قصد بدی هم نداشتند. گمان میکردند راه توسعه اقتصادی ما بعد از جنگ تحمیلی، توسعه با الگوی غربی است! یا راه توسعه اجتماعی و سیاسی ما همان توسعه سیاسی با الگوی غربی است. اینها واقعا دو ضربه جانکاه بود که از دو طرف بر پیکر این انقلاب زده شد و ما راهمان را گم کردیم؛ ولی رهبری حکیمانه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای و آن سکانداری مدبرانه ایشان به کلی مساله را حفظ کرد و کشتی انقلاب در مسیر خودش قرار گرفت و ارزشهای انقلاب و امام به جامعه ما برگشت و این خودش را در انتخابات ریاستجمهوری نهم، انتخابات مجلس و همه گزینشهای مردمی پس از آن نشان داد.
البته برخی سران جریانهای گذشته، اعلام کردهاند که میخواهند آب رفته را به جوی بازگردانند! و وضعیتی را که پس از انتخابات نهم ریاستجمهوری به وجود آمده را تغییر دهند و عمده تلاش خود را هم بر روی همین امر قرار دادهاند.
باید دوباره همان توسعه اقتصادی و سیاسی غربی پیگیری شود؛ بیبندوباری و حرکت جامعه به سوی لائیسم ترویج شود و... خوب اما این را تجربه کردهایم و نتیجهاش مقابله و معارضه با انقلاب و اسلام است. ما از این وضعیت عبور کردهایم. در سال 76 که به آن توسعه سیاسی غربی تن دادیم، در حقیقت جنگ سخت ما گذشته بود و ما پیروز شده بودیم، جنگ نرم هم علیه ما شروع نشده بود. الان دو سه سال است که جنگ نرم علیه این نظام شروع شده است. با شروع شدن جنگ نرم، این که ما ارزشها و اصول انقلاب را تضعیف کنیم و بخواهیم برگردیم به آن توسعه سیاسی با الگوی غربی و رشد با الگوی دینی را کنار بگذاریم، به معنای کلنگ و تبری به دست گرفتن و انقلاب را از ریشه زدن است.
برخی مدعیان اصولگرایی در سپاه پیامبر، بعد از این که قدرت و لشکرکشی احزاب را دیدند، دچار ترس شدند و بحث مخالفت و عبور از پیامبر را مطرح کردند. رهبر معظم انقلاب در دیداری که با هیات دولت داشتند، خط تخریب داخلی دولت را شامل طیف وسیعی دانستند، اعم از بعضی که بیخبرند و مغرض نیستند، عدهای که غرضهای شخصی و سطحی دارند، و برخی که غرضهای عمقی با نظام دارند و از امام در دلشان کینه است و حرفهای امام را یا از اول قبول نداشتند یا حالا قبول ندارند. امروز در میان برخی چهرهها مخالفت با دولت دیده میشود که متأسفانه نمیتوان به هیچ عنوان آن را از روی بیخبری و بیاطلاعی دانست.
اکنون با برخی سیاهنماییها علیه دولت از سوی برخی سیاستمداران مواجه هستیم که رهبر معظم انقلاب آنها را «بیانصافی» دانستند. این سیاهنماییها عینا در پایگاههای دشمن هم نقل میشود، جای هیچ شک و شبههای نیست که سیاست خارجی استکبارستیز دولت، نقطه قوت، افتخارآفرین و عزتبخش آن است اما سیاهنمایی و زیر سؤال بردن این سیاستها از سوی کسانی که خود را سیاستمدار میدانند، چه معنایی جز تخریب و دشمنی با دولت دارد؟!